وقتی رشته ی تجربی رو انتخاب کردم اصن عقل و هوشم تعطیل بود انگار . یعنی مدیر و ناظم میگفتن نمره هاش عالیه یا تجربی یا ریاضی :|
همیشه شاگرد زرنگی بودم با نمره های 19-20 و این درسآ رو دوس دارم ولی این درسآ منو راضی نمیکنه .
یا باید میرفتم هنر یا نهایتا انسانی :/
وقتی خانوادم با هنر مخالفت کردن منم لج کردم گفتم نمیرم انسانی و اومدم تجربی و حالا اینکه کنکورش سخته به کنار ، راضی نیستم . سردرگمم . جدیدا عصبیم و پاچه ی همه رو میگیرم .
نمیتونم درس بخونم .
لنگ در هوایی کنکوری بودنمم هست این وسط ولی کلا یه موجودیم که رو هوا موندم عاطل و باطل .
از یه طرف میگم حالا بخوام هرجور هنریو دنبال کنم غیراکادمیکم میتونم ولی ....
مامانمم هی میگه کنکور بدی خوب میشی :| بابااااا این مسایل توو من خیلی ریشه داره حل نمیشه باید راه حل پیدا کرد :/
چند روزه نگران داداشمم و اصنم نمیتونم به روش بیارم . توی موقعیت سختیه ولی غدبازی باعث میشه بروز نده . هی میخوام باهاش بحرفم ولی میدون نمیده :| همیشه نگرانشم نمیدونم چرا :)) با اینکه خیلیم از من قوی تره :))
نامزدی دخترعمومم بعد کنکوره اصن حال ندارم فک و فامیل چسان فیسانو ببینم ولی از یه طرفیم میگم باید تیپ بزنم خلاصه مغزمو درگیر کرده .
بازم با همه ی اینا مشکل اصلیم کنکوره و درگیری های شخصیم با خودم :))
حداقل نوشتن یه کم آرومم میکنه :/
برم سر درس :(